امیرمحمد حسینی
در سالهای اخیر مهاجرت نیروهای متخصص در زمینههای مختلف از کشور رشدی فزاینده داشته است. آمار میگوید که این مهاجرتها میتواند در آینده نزدیک و دور تبدیل به بحرانی در حوزههای مختلف کشور شود. بحرانی که به حوزه پزشکی کشور نیز میرسد. چراکه پزشکان نیز مثل دیگر نیروهای متخصص این روزها برای خروج از کشور صف بستهاند. تاجایی که به گفته دکتر هادی یزدانی دیگر نمیتوان نام مهاجرت بر روی آن گذاشت، بلکه رفتن پزشکان از کشور شبیه فرار شده است.
شرایط کشور امروز پزشکان را به در خروج هدایت میکند و علتهای متعدد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی سبب ساز آن شده است. یزدانی این علتها را در گفتوگو با «فراز» تشریح میکند و هشدار میدهد که در آینده با چالشها و بحرانهای مختلفی در پزشکی کشور روبهرو خواهیم بود.
در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
فکر میکنم نام پدیدهای که در چند سال اخیر شاهد آن هستیم مهاجرت نیست، بلکه فرار است. مهاجرت یک فرآیند فعال است و فرد در آن برای شرایط بهتر اجتماعی، کاری، تحصیلی و غیره تصمیم میگیرد مکان زندگی خود را به صورت موقت یا دائم تغییر دهد. بنابراین میتوان گفت که در سالهای اخیر پدیده فراریدادن نیروهای متخصص رخ داده که پزشکان و پرستاران نیز بخشی از این نیروها هستند.
این پدیده دلایل متعدد دارد که برخی از آنها نیز همافزایی دارد و یکدیگر را تقویت میکنند. قطعا یکی از عوامل مسائل اقتصادی است. چراکه وقتی ارزش پول ملی در برابر دلار به شدت کاهش پیدا میکند و ثبات اقتصادی وجود ندارد معیشت آحاد مختلف جامعه تحت تاثیر قرار میگیرد. امروز حقوق شهروندان به ریال است اما بسیاری از هزینهها به دلیل ناکارآمدی سیاستگذاران با دلار حساب میشود که ارزش آن نیز به دلیل تحریمها مضاعف شده است. یعنی کالاها در ایران بعضا از ارزش دلاری خود نیز به دلیل تحریمها گرانتر هستند. در چنین شرایطی نیروی متخصص خود را با دنیا مقایسه میکند و متوجه میشود که خدمت او در دنیا با شرایط بهتر، کار بهینهتر و متناسبتر و درآمد بالاتری همراه است. این در حالی است که مشاغل ما به سمت بیگاری پیش میرود. پزشکان میبینند که پزشکان دیگر کشورها یا پزشکان همدوره آنها در کشورهای دیگر درآمدهای چندین برابری دارند که با هزینههای زندگی تناسب کامل دارد.
نه تنها پزشکان جوان بلکه امروز پدیده فرار از کشور امروز به دانشجوهای پزشکی رسیده است. یعنی دانشجو به جای اینکه فقط درس بخواند یادگیری زبان را هم شروع میکند و برای آزمونهای مرتبط با مهاجرت نیز مطالعه میکند. یعنی از آغاز کار دانشجویان پزشکی برای مهاجرت تلاش میکند و این بسیار خطرناک و نگرانکننده است.
درباره پزشکان جوان نیز چنین است. فرض کنید پزشک جوانی از دانشگاه فارغالتحصیل میشود. به او میگویند که باید طرح برود و در محرومترین نقاط کشور بیشترین خدمت را ارائه دهد و تقریبا باید به صورت ۲۴ ساعته در دسترس باشد. این پزشک بین ۲۰ تا ۲۵ میلیون درآمد دارد و اگر همه درآمد خود راپسانداز کند در سال ۳۰۰ میلیون تومان خواهد داشت. این پزشک جوان با کل درآمد سالانهاش نمیتواند یک پراید بخرد، پس چگونه به آینده امیدوار باشد؟
بحثهایی مثل اخلاق پزشکی و خدمت به میهن نیز در این میان وجود دارد اما این بحثها وقتی به زمین سفت واقعیت برخورد میکند، شکل انتزاعی به خود میگیرد. تاجایی که پزشکان مسنتر نیز همین شرایط را دارند. امروز این پزشکان میبینند که نمیتوانند از پس هزینههای مطبداری برآیند. آن هم در شرایطی که دولت نرخ خدمت را تعیین میکند و پزشکان باید با نرخهای مصوب مطبداری کنند که امکانپذیر نیست.
پزشکان خود را نخبه و الیت جامعه میدانند. حال کاری به اینکه این تفسیر درست است یا نه نداریم. این تصوری است که پزشکان از خود دارند. بنابراین این الیت آینده میخواهد و جایی که حرف، نظر و اعتماد وجود داشته باشد. امروز پزشکان هر روز میبینند که روند درمان بیماران ناقص اجرا میشود. چرا؟ چون بسیاری از داروها یا تحریم شدند یا نایاب هستند یا بسیار گران هستند. بیماران توان تهیه داروهای خود را ندارد. در چنین شرایطی پزشک نیز آسیب میبیند. چرا که میخواهد نتیجه کار خود را ببیند و اگر این فضا برای کار وجود نداشته باشد او نیز نمیتواند رضایت شغلی داشته باشد. این موضوع نیز وجه دیگری از ماجراست.
بله، امروز اساتید دانشگاه و فوق تخصصها نیز مهاجرت میکنند. توجه کنید که این فرد در قله پزشکی کشور ایستاده است؛ در دانشگاه تدریس میکند و صاحب عنوان و اعتبار علمی است و از نظر مالی نیز به نسبت باقی آحاد جامعه در وضعیت خوبی قرار دارد. اما رضایت شغلی ندارد و به طور مثال باید در سه الی چهار ساعت در درمانگاه علوم پزشکی ۱۵۰ تا ۲۰۰ بیمار ببیند. چنین شخصی احساس میکند نمیتواند از علم خود برای مردم استفاده کند و از رضایت شغلی ندارد و بنابراین ترجیح میدهد که از کشو برود. وقتی در شرایطی که افراد شاید در کشور دیگر موقعیت ایران را نداشته باشد و استادی دانشگاه را هم از دست بدهد باز ترجیح به رفتن دارند، یعنی دیگر با پدیده مهاجرت روبهرو نیستیم بلکه با فرار نیروهای متخصص روبهرو هستیم.
همین امروز هم طوفان بادهای کاشته شده را درو میکنیم. امروز در زمینه انجام عمل تخصصی و فوق تخصصی دچار مشکل هستیم. این مشکل هم به لحاظ نیروی متخصص است و هم نبود ابزارهای لازم برای تشخیص و درمان که مسبب آن تحریمها است. بنابراین خیلی از جراحهای فوق تخصصی در کشور انجام نمیشود و حتی رشتههایی مثل فوق اطفال نیز با کاهش متقاضی روبهرو شده است.
در پنج سال آینده نیز برای کارهای خیلی معمولی جراحی مثل کیسه صفرا یا آپاندیس یا جراحیهای کمر و گردن به مشکل برخواهیم خورد. چراکه نیروهای متخصص به سرعت در حال کمشدناند و در مرحله بالاتر اساتید نیز که وظیفه آموزش را به عهده داشتند، در حال رفتن از کشور هستند.
در ۱۰ سال آینده ما در طب نیز به مشکل میخوریم. یعنی پزشک عمومی، پزشک داخلی و اطفال، زنان و زایمان و تقریبا تمام حوزهها دچار بحران خواهیم شد. شاید این بحران کمیتی هم نباشد. یعنی ممکن است با توجه به شرایط کنونی پزشکان بیکیفیت تربیت شوند. استناد میکنم به نامه رییس دانشگاه علوم پزشکی مشهد که پرسیده بود شما چطور میخواهید ۴۰۰ دانشجوی علوم پزشکی آموزش داده شود؟
به طور خلاصه آینده پزشکی کشور در آینده یعنی صفهای طولانی برای سادهترین خدمات پزشکی که به منزله کاهش دسترسی به خدمات نظام سلامت حتی پزشکی عمومی در سراسر کشور است.
اوضاع در پرستاران وحشتناکتر است. امروز پرستار جوان را نمیتوان در سیستم نگه داشت. طبق شواهدی که از بیمارستانها و کلینیکها وجود دارد بسیاری از پرستاران جوان که ۴ تا ۶ سال درس خواندند به دنبال رفتن از ایران به کشورهای حاشیه خلیج فارس، آمریکای شمالی، استرالیا، نیوزلند و دیگر کشورها هستند. بنابراین تصور کنید که با سیل خروج این نیروهای متخصص و پزشکان از کشور آینده کادر درمان چگونه خواهد بود. من آینده را به همین وضوح که توضیح دادم تیره و تار میبینم.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟